خلاصه داستان: این سریال درباره دکتر کاراموز لو ران ران و طراح بازی وانگ چن یی عه که به طور تصادفی وارد بازی واقعیت مجازی، بازی ای که برای خواهرش طراحی کرده بود، میشن اونا باهم اتفاقای عجیب و غریب دنیای تخیلی و اسرارآمیز بازی رو تجربه میکنن
خلاصه داستان: پس از از دست دادن همه چیز در زندگی خود، آپارتمان یائو لیانگ لیانگ با امپراتور یک پادشاهی باستانی ترکیب می شود و به آنها اجازه می دهد بین هر دو جهان سفر کنند.
خلاصه داستان: شن یو، دختر یکی از مقامات فاسد، با عمارت ژو ازدواج می کند. با این حال، "داماد" او ژو یوئه معلوم شد که دختری است که به شکل یک پسر مبدل شده است. آنها پس از افشای رازهای خود برای یکدیگر، تصمیم می گیرند که خواهر قسم خورده شوند و از ازدواج جعلی خود برای حفظ هویت یکدیگر استفاده کنند. در همان زمان، چی ژانگ و گائو مو، که در پرونده شاهزاده رونگ دخیل هستند، نیز به طور مخفیانه شروع به بررسی پرونده می کنند. هر چهار نفر با هم کار می کنند تا حقیقت را کشف کنند
خلاصه داستان: پانگ لانگ یو، منفورترین زن شهر چینگ شویی، از شوهرش محافظت می کند چرا که زندگیش به او بستگی دارد. او قبل از اینکه دوباره متولد شود، در زندگی قبلی خود یک فرد زندانی و ترد شده بود و فقط لی چینگ مو با او رفتار خوبی داشت. به همین دلیل تصمیم می گیرد که در این زندگی…
خلاصه داستان: داستان حول محور کوچکترین دختر خانواده بو، بو یین لو است که به جای خواهر بزرگترش وارد قصر می شود و عاشقانه ای در قصر رخ می دهد. وقتی که خواجه شیائو دو به ولیعهد کمک کرد که به تاج و تخت بنشیند رهبر زنی که باید با هم دفن می شدند نجات پیدا کرد. آنها با هم خوب کنار می آمدند. در روند تعامل تدریجی، آنها عشق واقعی را گسترش دادند و به این ترتیب این داستان آشکار شد. بر گرفته از رمان فو تو تا اثر یو سی جی
خلاصه داستان: پس از خیانت یه عاشق، اژدهای باستانی تیان یائو خودش رو به شدت زخمی و دل شکسته دید. زنی که اون دوستش داشت به اون خیانت کرد و استخوانهای اژدها رو از اون جدا کرد و سپس اونا را تو چهار جهت مهر و موم کرد. فقط از شانس روحش فرار کرد.
خلاصه داستان: داستان درباره زمانی ست که شیاطین قدرت میگیرند و ارباب میشوند و تزکیه کنندگان منفور و کوچک میشوند،روزی بزرگان تصمیم میگیرند که فردی را به گذشته بفرستند تا از منشا ارباب شیطانی مطلع شوند و از بیدار شدن ...
خلاصه داستان: طی جمهوری چین شن ژی هنگ خونآشام معروفی که برای سالیان دراز زندگی میکرده توسط گروه سربازهای نقابدار کشته میشود و توسط دختر کوری به اسم میلان و دوستش نجات پیدا میکنه. میخواهد برای میلان جبران کند که میفهمد موقعیت زندگی میلان بسیار بد است. برای همین بیشتر نگران میلان میشه و....