خلاصه داستان: ماجده که در یک خونواده فقیر بدنیا اومده، در زمینه روانشناسی تحصیل کرده اما از کارش راضی نیست. ماجده که بدنبال کمک کردن به دیگران و شفابخشی به اونهاست، زندگیش بعد از آشنایی با خونوادهی ایشیک به کلی تغییر پیدا میکنه. احمدی که تازه باهاش آشنا شده دیوانهوار عاشق ماجده میشه ولی ماجده تحت تاثیر کاظم، برادر بزرگتر احمد که ازش بعنوان موفقترین و عاقلترین مرد کشور یاد میشه، قرار میگیره و تنها مانعی که بین این حس دوطرفه وجود داره، متاهل بودن کاظمه…
خلاصه داستان: در یکی از مناطق ثروتمند استانبول، در یک سایت بوتیکی که خدمتکاران و کارفرمایانش زندگیی درگیر و پیچیده دارند، در سریال بحث هم در مورد اختلاف چشمگیر بین بالا و پایین قرار دارد.
خلاصه داستان: این سریال درباره عشق پر شور غمزه که سالها بعد به محله ای که اون رو ترک کرد برمیگرده و پسر پیش نماز مسجد محله، عمر که علیرغم تمام غیر ممکن ها همدیگه رو ملاقات میکنن.
خلاصه داستان: رویارویی بین اینسیلا، دستیار مطرود ناز و مته شروع به تغییر مسیر آینده ناز می کند، جایی که او همه چیز را با مته با اشتیاق سمی برنامه ریزی می کند.
خلاصه داستان: عاشقانه غیرمحتمل بین اینچی، که توسط مادری دوست داشتنی بزرگ شده است، و اویگار. خانواده ای متشکل از یک مادر و سه خواهر که دشمنی با عشق دارند.
خلاصه داستان: استاد متهم به قتل دوست دخترش است. در جریان این پرونده، قطعات موسیقی نادری کشف میشود و بیماری پارکینسون مانع از ادامه کار استاد با موسیقیای میشود که برای آن زندگی میکرد.
خلاصه داستان: این نمایش یک نسخه راهاندازی مجدد از سری سال 2011 با همین نام Bade Achhe Lagte Hain است و بار دیگر به این موضوع میپردازد که چگونه دو فرد غیرمحتمل با هم ازدواج میکنند و به مرور زمان عشق پیدا میکنند.
خلاصه داستان: فرهان برای کمک به فقرای محله خود از مفسدان می دزدی. هنگامی که فاجعه رخ می دهد، او یک هویت مخفی به خود می گیرد تا به مبارزه خود علیه بی عدالتی و برای زنی که دوستش دارد ادامه دهد.
خلاصه داستان: زمانی که فارس از سوریه باز میگردد تا رستوران والدینش را در شهر «نصر الجبل» لبنان بازگشایی کند، شایعاتی که سالها پیش صاحبخانه قدرتمند فوزی را به قتل آنها متهم میکردند، تحت تأثیر قرار میدهد. حقیقتی که ناگزیر به تهدید می شود...