خلاصه داستان: فیلیزنها برای زنده ماندن در یکی از محله های فقیر نشین شهر تلاش می کند، او دختر بزرگ خانواده است و از زمانی که مادرشان آنها را ترک کرده و پدرشان به الکل معتاد است از پنج خواهر و برادر کوچکترش مراقبت می کند.
خلاصه داستان: اکثر کودکان خیابانی به بیست سالگی نمی رسند. نمی توان گفت کسانی که آن را دیدند زندگی کردند. مواد مخدر، خشونت، گرسنگی... سرنوشت کودکان خیابانی یا زندان است یا قبر. پنج نفر از این کودکان مدیریت ...
خلاصه داستان: داستان سه خواهر و موانعی که باید بر آنها غلبه کنند گفته می شود. با ازدواج ترکان ابرهای تیره ای بر سر خانواده می چرخد و هیچ چیز مثل قبل نمی شود.
خلاصه داستان: رویارویی بین اینسیلا، دستیار مطرود ناز و مته شروع به تغییر مسیر آینده ناز می کند، جایی که او همه چیز را با مته با اشتیاق سمی برنامه ریزی می کند.
خلاصه داستان: سننت که سالها مورد آزار و اذیت همسرش قرار گرفته است، با زینپ، وکیلی که علامتش را از پنجره اتاق بیمارستان میبیند، تماس میگیرد. نامه ای می دهد که بعد از مرگش باز شود. وصیت نامه زینب همین نامه است. این واقعی است ...
خلاصه داستان: داستان کیلیچ و الا از زمانی شروع شد که آنها فقط دو کودک کوچک بودند. عشق برای آنها راه طولانی بود. اما در گذشته برخی داستان ها ناتمام مانده اند، نه به این دلیل که حرفی برای گفتن ندارند. ناقص بود زیرا خطوط گم شده و عکس های گم شده آن در انتظار تکمیل بودند. حالا آیا این قلب های بی گناه خواهند توانست این داستان عاشقانه پر از زندگی را با همان هیجان بازنویسی کنند؟