خلاصه داستان: الیف (رویا هلین دمیربولوت) و ارهان (آلپرن دویماز) زوج نامزدی هستند که یکدیگر را بسیار دوست دارند و بزرگترین انتظار آنها از زندگی ازدواج و ساختن خانه ای شاد است. روال زندگی آنها با فریب غم انگیز ایرهان به هم می ریزد و ایرهان با بدهی مواجه می شود که پرداخت آن بسیار سخت است. بدهی که پرداخت آن تقریبا غیرممکن است، زندگی آنها را به یک کابوس تبدیل کرده است، پیشنهاد سیبل (ملیسا اصلی پاموک) رئیس ایرهان، زندگی آنها را برای همیشه تغییر خواهد داد.
خلاصه داستان: ماسال تمام عمرش با داستانهای شیرین یعنی مادر خیالپرستش بزرگ شده است. مادر ماسال بخاطر بیماری قلبی در بیمارستان بستری میشود و این باعث میشود ماسال وارد دنیای سرد و خشن واقعیت شود و تبدیل به دختری وحشی و عصبی شود که برای گرفتن خواستههایش دست به هر بدی بزند. اولین کسی که از ماسال حمایت کرد معلمش اوگین بود ولی به مرور زمان همه چیز عوض شد….
خلاصه داستان: روایت زوجی به نام آتش و لیلا را به تصویر می کشاند. این دو زوج که گذشته ای دراماتیک دارند جوری که آتش در جوانی پس از مرگ مادرش از مدرسه شبانه روزی جدا نمی شود و روی پاهای خود می ایستد و خرج زندگی اش را در می آورد. اما در آن سوی داستان لیلا که دختری که خانواده اش را ههرگز نشناخت و با کلاهبرداری از مردم امرار معاش می کند.
خلاصه داستان: در این سریال داستان زوجی که بچههایشان را به خانه بخت فرستادهاند نقل میشود. این خانواده که سه تا از چهار فرزند خود را سر و سامان دادهاند، حالا در تدارک عروسی فرزند چهارم خود هستند و بخاطر رفتن تمام بچههایشان از خانه بشدت ناراحت هستند…
خلاصه داستان: الیف که مادرش را در سنین جوانی از دست داد، خواهری فداکار است که از خواهر و برادرهایش سیر و نارین حمایت می کند. در حالی که الیف زندگی پر از مشکلاتی را سپری می کند، خواهر کوچکترش نارین را از دست می دهد و تنها سیفر با او می ماند....
خلاصه داستان: تنها گزینه یک بیوه برای پوشش درمان سرطان دخترش این است که از رئیسش پول بخواهد که شرط می کند یک شب را ... تلجأ أرملة لخيارها الوحيد المتبقي لتغطية تكاليف علاج ابنتها من السرطان، وهو أن تطلب المال من مديرها الذي يشترط عليها تمضية ليلة واحدة معه.
خلاصه داستان: داوود و مومینا پسر عمویی هستند که دوست دارند و آرزوی ازدواج با یکدیگر را دارند. اما رابطه آنها طعمه تلخی و دشمنی مادران مربوطه خود، گتی آرا و شهر بانو می شود و ....
خلاصه داستان: کورکماز (Timuçin Esen) و اسکندر(Şevket Çoruh) دوست چهل ساله هستند..
پسر اسکندر بر اثر تصادف می میرد. متهم متین (Genco Özak)، پسر کورکماز است که 22 سال پیش از دست داده و سال ها به دنبال او بود. حالا دو دوست رو در رو هستند. یکی به خاطر مردن پسرش و دیگری برای اینکه پسرش نمرده…
خلاصه داستان: کشیشی که دارای قدرتمند ترین نیروی الهی است در حین مبارزه با یک شیطان به دنیای دیگری منتقل می شود. جایی که خود را در قالب بدن یون وو، یک آیدل ناشناخته می بیند. گروه یون وو در آستانه انحلال است. اما کمی بعد اجرای زنده و فاجعه یون وو باعث جلب توجه مردم و رسانه ها می شود…