خلاصه داستان: جیان بینگ یه مدیر تبلیغاتی شناخته شده تو این صنعته و شنگ یانگ یه تازه وارد تو جامعه ست. این دو تو یه رستوران با هم آشنا شدن، یکی به تازگی ازدواج خودش رو به پایان رسوند و اون یکی منتظر شکست عشق بود.
خلاصه داستان: آن نی، دادستانِ دادستانیِ جیانگچنگ، توسط دادستان ارشد یعنی شو آیلین، مامور رسیدگی به پرونده تحقیق درباره دانشجوی مفقود شده کالج که به درون دریاچه پریده بود شد. اون با جائو جیکای مدیر کل "بازی های هوی کوان" شروع کرد و بین جائو جیکای و سازمان های خارجی که قلدری رو رواج میدن ارتباطی پیدا کرد که منجر به دستگیریِ عاملان جنایت شد. درحالیکه قیمت سهام "بازی های هوی کوان" به شدت کاهش پیدا کرد، یین هوی کوان به آکادمی جیانگ شیائو کمک مالی میکنه تا به نوبه خود کودکان رو به تحت پوشش فاسد خودش بگیره. دانش آموز لی شیا وون و سایر قربانی ها جلو میکشن و روش غلط آکادمی جیانگ شیائو رو برای کنترل جوانان زیر سوال میبرن. آن نی شواهد محکمی رو در دادگاه ارائه میکنه که باعث تعطیلی آکادمی و مجازات کسایی میشه که در این کار دخیل بودن. یان چین که مدیریت "بازی های هوی کوان" رو به عهده گرفته بودجه رو برای سرمایه گذاری در توسعه یک معدن مس بالا میکشه. با این حال، این سرمایه گذاری یه طرح پونزی توسط یک باند کلاهبرداری مالی آنلاین بود. با شواهد کافی، آن نی برای شرکت در یک محاکمه فرامرزی به خارج از کشور رفت. با همکاری سازمانهای قضایی چینی و خارجی، کیان تیانشین به چین برگردونده شد و داراییهاش مسدود شد.
خلاصه داستان: پس از خیانت یه عاشق، اژدهای باستانی تیان یائو خودش رو به شدت زخمی و دل شکسته دید. زنی که اون دوستش داشت به اون خیانت کرد و استخوانهای اژدها رو از اون جدا کرد و سپس اونا را تو چهار جهت مهر و موم کرد. فقط از شانس روحش فرار کرد.
خلاصه داستان: داستان درباره زمانی ست که شیاطین قدرت میگیرند و ارباب میشوند و تزکیه کنندگان منفور و کوچک میشوند،روزی بزرگان تصمیم میگیرند که فردی را به گذشته بفرستند تا از منشا ارباب شیطانی مطلع شوند و از بیدار شدن ...
خلاصه داستان: این داستان در "کنگ سانگ" اتفاق میوفته و حول محور داستان عاشقانه و پر سر و صدایی بین زود یان شاهزاده قبیله چی یی و شاهزاده ای سلطنتی به اسم شیی یینگ میچرخه زمانی که برای مادر شی یینگ پاپوش درست کردن اون به کوه تبعید شد تا تهذیب کنه...
خلاصه داستان: یون شیانگ، شاگرد یونتای، پس از ده سال تمرین سخت وارد عرصه شد. یون شیانگ تو مسیر عبور از رودخونه ها و دریاچه ها با چندین دوست آشنا شد و به تدریج به گرمای دوستی پی برد.
خلاصه داستان: طی جمهوری چین شن ژی هنگ خونآشام معروفی که برای سالیان دراز زندگی میکرده توسط گروه سربازهای نقابدار کشته میشود و توسط دختر کوری به اسم میلان و دوستش نجات پیدا میکنه. میخواهد برای میلان جبران کند که میفهمد موقعیت زندگی میلان بسیار بد است. برای همین بیشتر نگران میلان میشه و....
خلاصه داستان: روی ژن ژن زندگی ساده و شادی را تحت حمایت همسر خود داشت. اما همه چیز در یک لحظه پس از مرگ شوهرش ناپدید میشود و مقدار زیادی بدهی به گردن او می افتد. ناگهان وکیل گائو جون وارد زندگی او می شود و…