خلاصه داستان: مسیرهای هزیران تاجر شهری و پویراز، جوانی خوشتیپ و کمککننده، در جزیره پرستو تلاقی میکنند و عشق از اختلافات این دو شخصیت متضاد سرچشمه میگیرد.
خلاصه داستان: در دنیایی که تشخیص اینکه چه کسی خوب است و چه کسی بد است، چه کسی واقعی است و چه چیزی جعلی دشوار است، این سه برادر که با یک هدف مشترک متحد شدهاند، متوجه میشوند که آنطور که فکر میکردند به هم مرتبط نیستند.
خلاصه داستان: ماجرای اینکه چگونه "نامزد" زیبای همسایه به نام ملیکه و وکیل محله به نام دوان از سن پنج سالگی نتوانستند همدیگر را ملاقات کنند...
گاهی اوقات برای دو طرف برای دیدار کردن، عشق کردن کافی نیست، اما جدایی هم به عنوان "قسمت" قرار نیست.
خلاصه داستان: داستان درباره عشق گلجمال و دِوای زیبا است. مادر گلجمال او را در کودکی رها کرده و باعث تبدیل او به هیولایی تاریک شده است. عشق بین گلجمال و دِوا با نفرت شروع میشود و سپس به گرداب آتش، طوفان و علاقه بدل میشود. آیا در میدان نبرد گلجمال و مادرش، عشق غیرمنتظره دوا پیروز خواهد شد یا کینهای که سالها در دل خود پرورش داده؟ آیا گلجمال در این مسیر پر تاوان از یک شکارچی شرور به یک شکار معصوم تبدیل میشود؟ آیا دِوا در نهایت میپذیرد که این عشقی که تسلیمش شده است غیرممکن و امکانناپذیر است؟
خلاصه داستان: داستانی رنگارنگ درباره زنی به نام “نشئه” است که دانشکده پزشکی را پس از ازدواج نیمهکاره رها کرد و اکنون که دو فرزندش بزرگ شدهاند، تصمیم میگیرد به دانشگاه برگردد و درسش را ادامه بدهد…
خلاصه داستان: داستان عشق دیوانه و پرشور دو جوان که مسیرهایشان در یک تاکستان تلاقی می کند. این در مورد آزمون عشق و مبارزه Kerem و Sevda، مردم دو جهان متفاوت است.
خلاصه داستان: الیف (رویا هلین دمیربولوت) و ارهان (آلپرن دویماز) زوج نامزدی هستند که یکدیگر را بسیار دوست دارند و بزرگترین انتظار آنها از زندگی ازدواج و ساختن خانه ای شاد است. روال زندگی آنها با فریب غم انگیز ایرهان به هم می ریزد و ایرهان با بدهی مواجه می شود که پرداخت آن بسیار سخت است. بدهی که پرداخت آن تقریبا غیرممکن است، زندگی آنها را به یک کابوس تبدیل کرده است، پیشنهاد سیبل (ملیسا اصلی پاموک) رئیس ایرهان، زندگی آنها را برای همیشه تغییر خواهد داد.
خلاصه داستان: ماسال تمام عمرش با داستانهای شیرین یعنی مادر خیالپرستش بزرگ شده است. مادر ماسال بخاطر بیماری قلبی در بیمارستان بستری میشود و این باعث میشود ماسال وارد دنیای سرد و خشن واقعیت شود و تبدیل به دختری وحشی و عصبی شود که برای گرفتن خواستههایش دست به هر بدی بزند. اولین کسی که از ماسال حمایت کرد معلمش اوگین بود ولی به مرور زمان همه چیز عوض شد….