خلاصه داستان: ملیسّا چلیک در زمان نوزادی راهی پرورشگاه میشود، کسی نمیداند چه بر سر پدر و مادرش آمده است. او سعی میکند در کنار خانوادهای که او را به فرزندخواندگی گرفتهاند دوام بیاورد ولی خانمِ خانه ملیسّا را نمیخواهد و به شکلهای مختلفی او را اذیت میکند …
خلاصه داستان: تنها گزینه یک بیوه برای پوشش درمان سرطان دخترش این است که از رئیسش پول بخواهد که شرط می کند یک شب را ... تلجأ أرملة لخيارها الوحيد المتبقي لتغطية تكاليف علاج ابنتها من السرطان، وهو أن تطلب المال من مديرها الذي يشترط عليها تمضية ليلة واحدة معه.
خلاصه داستان: دختر فقیر در شین هوای نخبه شرکت می کند و توسط رهبر F4 (چهار ثروتمندترین پسر) مورد آزار و اذیت قرار می گیرد. جذب او می شود. با این حال، او عاشق بهترین دوستش است. او چه کسی را انتخاب خواهد کرد؟
خلاصه داستان: سلطان دختر 2 ساله خود را از دست می دهد. غزل یک هفته پیش دختر همسن خود را در یک سانحه رانندگی از دست داد و دختر کوچکی را که به جای دختر خودش از جنگل بیرون آمده بود ربود. سلطان جستجو کرد ...
خلاصه داستان: در دهه 1990 ترکیه، گروهی از نوجوانان طرد شده با هم متحد می شوند تا معلم محبوبشان را عاشق کنند تا او دلیلی برای ماندن در شهر با آنها داشته باشد.
خلاصه داستان: سانکار همیشه و ناره همیشه آرزوی عشق را داشته است. وقتی در کودکی با هم آشنا میشوند و عاشق میشوند، میدانند که قرار است چنین باشند. آنها فقط باید صبر کنند تا به سن کافی برای ازدواج برسند. در شب عروسی آنها، یک افشاگری شگفت انگیز...