خلاصه داستان: سریال سعادت خانوادگی داستان اتفاقاتی را روایت میکند که با شروع زندگی مشترک سه خانواده خویشاوندی که یکدیگر را نمیشناسند، آغاز میشود و به روابط خانوادگی، رویارویی با گذشته و پیوندهای محبتآمیز میپردازد.
خلاصه داستان: عالیه آلبورا به همراه پسر پنج سالهاش از کانادا به ماردین میآید تا به وصیت شوهر متوفیاش عمل کند. با این حال، این ورود نه بازگشتی دارد و نه خروجی از آلبورا. اگر چه جهان آلبورا، رئیس طائفه آلبورا، نسبت به مبارزات عالیه بی تفاوت نیست، اما به او اجازه نمی دهد فرزندش را با خود ببرد. عالیه آلبورا که با تاریکی گذشته، رازهای پنهان و حقیقت منطقه روبرو می شود، خود را در کشمکش بزرگی با خانواده شوهرش می بیند.
خلاصه داستان: فرهات، سیرین و بانو - آنها غافلند که به گردابی کشیده می شوند که در آن معجزه عشق و فاجعه را تجربه خواهند کرد. داستان آنها داستان عشق غیرممکن است. بانو بزرگترین مانع بین فرهات خواهد بود...
خلاصه داستان: این سریال درباره سرنوشت در هم تنیده لونت (اوزجان دنیز)، که یک شخصیت سکولار است، و مریم (اوزگو نامال) می باشد که در فرقه ای متعصب زندگی می کند و با وجود اختلاف عقاید، قدرت متحد کننده مادری/پدری در مورد “فرزند” آنها به هم نزدیک میکند. ...
خلاصه داستان: زحل، مادری است که برای تأمین آینده بهتر برای فرزندانش، تصمیم به بازنشستگی زودهنگام میگیرد. اما زندگی او را با مشکلات غیرمنتظرهای روبهرو میکند. این سریال به مبارزات و مقاومت زحل در برابر سختیها میپردازد و نشان میدهد که چگونه او با عشق و فداکاری برای خانوادهاش تلاش میکند.
خلاصه داستان: کارسو مادری فداکار است که به تازگی سومین بچهاش را بدنیا آورده است، در مقابل مادر کارسو مدام از مسئولیت پذیری فرار میکند. کارسو با اعتماد به مادرش پسرش را به او میسپارد ولی اتفاق خیلی بدی برای بچه میافتد و …
خلاصه داستان: او یک قاضی برجسته و محترم دادگاه خانواده است. او زنی صادق و اصولی است که بسیاری از ازدواج ها را از نابودی نجات داده است، اطمینان حاصل کرده است که بسیاری از فرزندان محبت و محبتی را که شایسته آن هستند دریافت کنند و همیشه بوده است...
خلاصه داستان: خانی ظالم به اسم جلال خان وارد دهکده درخت نارون میشود و به ظلم و زور زمینهای تمام اهالی را غصب میکند ولی عثمان خان زیر بار نمیرود و در نهایت به دست جلال خان کشته میشود. از طرفی جلال خان صاحب فرزند پسری نمیشد و همسرش را تهدید کرده بود که اگر دوباره دختر بزاید هم او و هم دخترانش را خواهد کشت ولی باز تقدیر مصمم بود که موسایی در خانه فرعون رشد پیدا کند و در پی ماجراهایی پسر عثمان خان، بدون اطلاع جلال خان در خانهی او بزرگ شد…